نقد فیلم: زیبای آمریکایی (American Beauty)اثر سام مندس
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم ۱۹۹۹
در دو دهه اخیر فیلمهای زیادی در نکوهش و انتقاد شدید از جامعههای مدرن که سرآمد آنها جامعه امریکاست در هالیوود ساخته شدند. برخی از این فیلمها پا فراتر گذاشتند و به جز نقدهای اجتماعی، حکومت و دولتمردان این کشور جهان اولی و مدعی مدرنیسم را آماج حملات انتقادی متهورانه خود قرار دادند. ذکر نام این فیلمها در حوصله این مقال نیست اما به هر جهت «سام مندز» از قافله این جریانات عقب نماند و با ساخت زیبای امریکایی پا در جا پای همقطاران خود گذاشت و با نگاهی عاقل اندر سفیه به این جامعه که ارزشهای آن دگرگون شدهاند و نوعی بینش عارف مسلکی را در زمینه داشت به انتقاد تند و بی محابا پرداخت. این فیلم سوگنامهای برای ارزشهای از دست رفته انسانی، اجتماعی و عقیدتی امریکاست و پرداخت آن با جسارت ویژهای صورت گرفته است هرچند مندز بسیار ناتورالیستی برخورد کرده و از باغ پر گل رزهای امریکایی گلبرگهای لطیف را تنها رویایی دست نیافتنی و خارهای آن را واقعی و حقیقت قاطع معرفی میکند. این تمثیلی است از امریکای امروز. نام فیلم نیز از روی هوشمندی و طبع طنزپردازی و بدبینی انتخاب شده، زیبای امریکایی تنها یک رویاست. یک رویا که در ذهن لستر (با بازی کوین اسپیسی) پرورانده شده و او احساس میکند با دستیابی به آنجلا که نماد امریکای متمدن و لطیف و سازگار است به سرحد آمال خود خواهد رسید دریغ که آنجلا در میدان عمل خالی و پوشالی است همانطور که امریکای روزگار اکنون هست. دقت کنید به سکانسی که لستر در نهایت آنجلا را به کام سکس میآورد اما او اظهار میدارد به رغم ادعاهایی که داشته هرگز با مردی همبستر نبوده است و این نهایت طعن و کنایه فیلم به جامعه امریکاست. جامعهای که تنها ادعا میکند و از داخل تهیاست. مسائل اجتماعی و بیماریهای جامعه شناسانه حاد در این فیلم مورد توجه و انتقاد قرار گرفتهاند، دقیقاً همان مسائلی که جوامع مدرن با آن دست به گریبانند (در اینجا قرعه بداقبالی به نام امریکا خورده اما اکثر کشورهای غربی این بیماریها را دارند). مسائلی چون عدم یکپارچکی و ارزشمداری خانواده و کانون گسیخته آن، همجنسبازی، عدم توجه به نیازهای فرزندان و بیعاری ابلهانه از مواردی هستند که از آنها میتوان یاد کرد. آدمهای فیلم هرکدام مشکلی دارند که از نظر کیفیت و گونه با دیگران در یک طراز قرار میگیرند، همه آنها از وضعیت فعلی راضی نیستند و دنیای بهتری را طلب میکنند درست مثل خود امریکای بزرگ که هیچگاه به داشتههایش راضی نیست و همواره طمعی سیاسی و اجتماعی دارد. لستر میخواهد برای زنان جذاب باشد (نقص روانی)، همسرش با دیگری رابطه دارد (نقص عاطفی)، همسایهاش همجنس باز است و پسری آرمانگرا اما پوشالی دارد (نقص اجتماعی)، دخترش خانواده دیگری را آرزو میکند (نقص اجتماعی) و آنجلا دوست دارد تنها ادعا کند و دست به عمل نزند (نقص شخصیتی) و مجموعه همه این نقصها میشود زیبای امریکایی یا به تعبیری خود امریکا. لستر آدمی وانپریش است، استمنا میکند و در رویای خود با دختری زیبا خوش است و این است نمونه مستند یک شهروند روشنضمیر امریکایی. رابطه او با دخترش حتی به ارتباط یک راننده تاکسی با مسافرش هم شبیه نیست و بسیار دردناک و پر ابهام است و این هم طعنه دیگر مندز به لگدمال شدن ارزشهاست. فیلم با سکانسی از دختر لستر و دوستپسرش آغاز میشود. پسر میگوید:«میخواهی پدرت را بکشم؟» و دختر جواب میدهد:«این کار را میکنی؟»؛ از همین جا لبه برنده انتقاد فیلم آغاز میشود اما در نهایت این آرمانگرایی و تمامیتخواهی پوچ لستر است که این نماد آدم بوالهوس اما ظاهرالصلاح را از بین میبرد. مرگ لستر استعارهای برای فنای تمنای بهتر بودن، ارزشمند بودن و در عین حال پاک بودن است. آنجلا و گلهای رز قرمز رنگ نماد تام امریکاست و همسایه خشک و نظامی نماینده خشونتطلبی و اتکا به زور و اسلحه در این کشور است. یکی دیگر از استعارههای فیلم جاییست که دختر لستر فیلمی را که دوستپسرش تهیه کرده تماشا میکند. این فیلم کوتاه چکیدهای از آن چیزی است که مندز قصد دارد به تصویر بکشد. پاییز در این فیلم کوتاه کنایه از غروب ارزشها و پلاستیکی که باد آن را به هر طرف میبرد نماینده جامعه امریکاست. جامعهای که بیهدف، پوشالی، مصنوعی و بیارزش تن به باد داده و به هر سویی روانه میشود. مندز کار را تمام کرده و میخواهد بگوید: امریکا دیگر تمام شده و صدای خرد شدن استخوانهای مدرنیسم از دور شنیده میشود.
درباره سام مندز
سام مندز متولد 1965 در انگلستان است. وی فیلمسازی را از سال 1993 آغاز کرد. در ابتدای ورود به این عرصه دو سریال ساخت و در اولین تجربه سینماییاش فیلم زیبای آمریکایی را خلق کرد این فیلم توانست جایزه اسکار بهترین کارگردانی را از آن وی کند و دو سال بعد نیز فیلم جاده تباهی را ساخت که این نیز همانند فیلم اولش برنده چندین جایزه اسکار شد و این باعث شد که همگان بر این باور باشند که موفقیت وی اتفاقی نبوده است.
درباره کوین اسپیسی
متولد 26 جولای 1959 در نیوجرسی. او در کالیفرنیا بزرگ شد و در سال 1980 پا به عرصه بازیگری گذاشت. اوج فعالیت هنری او در دهه 90 بود که در فیلم مظنونین همیشگی (1995) اولین اسکار خود را دریافت کرد و دومین اسکار را در سال 1999 برای فیلم زیبای امریکایی گرفت. فیلمهای مطرح دیگری که او در آنها به ایفای نقش پرداخته عبارتند از محرمانه لسآنجلس و زندگی دیوید گیل.
فروش مجموعه کامل فیلم های برنده جایزه اسکار از ابتدا تا کنون ۱۹۲۸ تا ۲۰۱۱