اسکار فیلم

تحلیل و فروش فیلم های هنری وبرندگان جشنواره های بین المللی

اسکار فیلم

تحلیل و فروش فیلم های هنری وبرندگان جشنواره های بین المللی

نقد و بررسی فیلم یک سال Another Year دیگر اثر مایک لی

http://www.cmmug.com/wp-content/uploads/2010/12/Another-Year-1.jpg 

 

 

نقد و بررسی فیلم یک سال Another Year  دیگر اثر مایک لی   

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن از اسکار ۲۰۱۱ 

نامزد بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی از اسکار ۲۰۱۱ 

برنده جایزه بهترین بازیگر زن از اتحادیه منقدان امریکا 

ستایش شده از سوی انجمن منتقدان امریکا

 

مایک لی را در ایران بیشتر با کار ستایش شده‌اش "رازها و دروغ‌ها" می‌شناسند. اما کیست که نداند این فیلم‌ساز سرشناس اما کم حاشیه بریتانیایی طی بیست سال اخیر تقریبا هر دو سه سال یک‌بار یک شاه‌کار روانه پرده سینماها کرده است. از برهنه تا دختران شاغل و از ورا دریک تا بی‌خیالی‌طی کن (الکی خوش). اما شاید هیچ‌کدام از فیلم‌هایش تا کنون به اندازه این آخری در ایران با سکوت خبری و ژورنالیستی رو‌به‌رو نشده باشد که البته طبیعی هم هست. وقتی رویکرد مهم‌ترین مجلات سینمایی کشور هم‌پای رویکرد مجلات زرد آن می‌شود تعجبی نیست که "دختری با خالکوبی اژدها" یا " شبکه اجتماعی" ( یا هر نوع فیلمی از این دست) پای ثابت تمام مجلات است و مجالی برای نفس کشیدن نه.

پیرنگ " یک سال دیگر" تشکیل شده از چهار بخش اصلی که به ترتیب از بهار شروع شده و به زمستان ختم می‌شود. هر بخش شامل رویداد‌هایی در یکی از فصول سال است که هر چند در روندی کلی ساختاری واحد را تشکیل می‌دهند اما هرکدام به‌خودی‌خود دارای انسجامی درونی هم هستند. درباره این ساختار بعدا بیشتر صحبت خواهم کرد اما فعلا برای اینکه شمایی از اتفاقات درون پیرنگ داشته باشیم اشاره‌ای سریع به آن‌چه در فیلم می‌گذرد می‌کنم:

"تام" وو "جری" ( این شما را یاد چیزی نمی‌اندازد؟) زوج مسنی هستند که هر کدام به شغل‌شان مشغول‌اند. جری در یک بیمارستان مشاور روانی‌ست و تام در یک شرکت مهندسی در کار احداث و به‌سازی جاده. پسرشان جو یک وکیل و همکار جری "مری" منشی بیمارستان اضلاع اصلی این پیرنگ را تشکیل می‌دهند. زوج مسن علاوه بر خانه‌شان یک باغچه کوچک دارند که از آن محصولات دم‌دستی مانند گوجه و صیفی‌جات برداشت می‌کنند و علی‌رغم همه مشکلات به نطر هیچ مشکلی با هم ندارند و از قضا گویا به عنوان یک زوج نمونه‌ای انگلیسی از طرف فیلم پیشنهاد می‌شوند.

درام اصلی اما از تضاد موقعیت "مری" ( لزلی منویل) در مقابل رابطه این زوج و موفقیت‌شان شکل می‌گیرد. مری زنی‌ست شکست‌خورده در کار و عشق و اجتماع. در همان اوایل فیلم صحنه‌ای هست که با جری در کافه‌ای مشغول نوشیدن‌اند و او حسرت‌خوارانه به مردی که منتظر زوج‌اش است نگاه می‌کند. هدف او صرفا داشتن کسی‌ست که بتواند به او تکیه کند و روزگار بگذراند اما مردان زندگی‌اش بیشتر از او سوء‌استفاده کرده‌اند ( یا لااقل خودش این‌طور فکر می‌کند). فیلم کاراکترهای دیگری هم دارد. دوست دیگر "تام و جری" به نام "کن" که به نوعی قرینه مذکر "مری" است و از قضا علی‌رغم تمایلی که به مری دارد از طرف او طرد می شود و در نهایت هم نامزد "جو" که در میانه‌های پیرنگ وارد ماجرا می‌شود و مسیر پیرنگ را تغییر می‌دهد.

نکته مهمی که در هر بخش از این چهار فصل زندگی "زوج" اصلی می‌بینیم اصرار آن‌ها در مهمانی دادن و دورهم بودن‌شان‌است. این نکته به پایه اصلی پیرنگ نیز تبدیل می‌شود به‌طوری که بعد از گذشت دو فصل دیگر مطمئن خواهیم بود این "مهمانی‌ها" تکرار شونده به نوعی محرک بدنه اصلی روایت خواهند بود. هر کدام از این مهمانی‌ها هم در جای خود سهمی در ارائه اطلاعات و هم در رو کردن شمه‌ای جدید از روند پیرنگ در خود دارند. برای نمونه مهمانی "تابستان" در منزل "تام و جری" که با دیر رسیدن مری همراه است نطفه علاقه "مری" به "جو" را در خود می‌کارد. علاقه‌ای صرفا یک‌طزفه از مری نسبت به جو ( که حدااقل بیست سالی از او کوچک‌تر است) که باعث می شود در ادامه و با معرفی "کیتی" نامزد جو ( در بخش بعدی) رابطه مری با خانواده تیره شود.

همان‌طور که گفتم هر بخش به خودی‌خود دارای ساختاری جداگانه‌ست که معمولا با معرفی یک شخصیت جدید و اضافه شدن آن به خانواده شروع و بعد شرکت در یک مهمانی و ماجراهای آن مهمانی ادامه پیدا می‌کند. این روند که در تمام اپیزودها نمود دارد باعث می شود تا در هر مرحله با گوشه‌ای از کاراکتر "جری" و بعضا "تام" به عنوان کاراکترهای اصلی فیلم رو‌به‌رو شویم. ( بعدا خواهم گفت که به نظر در این فیلم مایک لی نویسنده تام و جری را به‌عنوان شخصیت اصلی انتخاب کرده اما انگار مایک لی کارگردان بیشتر با شخصیت مری همراه بوده است). 

 

 

 

در ابتدا و در دو بخش اول فیلم، کاراکتر "جری" همدل با "مری"‌ست. سعی می‌کند تا او را درک کند و در مقابل شیطنت‌ةای گاه‌وبی‌گاه تام از او محافظت کند. انگار "جری" وظیفه و تهعد کاری‌اش را با خود به خانه می‌آورد تا آلام مری را تخفیف دهد اما همین "جری" به محض اینکه متوجه می‌شود مری گلویش پیش جو گیر کرده و بعید نیست آینده تنها پسرش تباه شود سخت‌گیرانه وارد عمل می‌شود. این همدلی جری در بخش ورود "کن" نیز مشهود است. " کن هم هم‌چون "مری" کاراکتری‌ست مذبذب، الکلی و بی قید. ( نگاه مایک لی به این مدل افراد هم در فیلم‌هایش در نوع خود جالب توجه است). همان‌طور که گفتم در هر چهار بخش ما با یک مهمانی سروکار داریم اما در بخش چهارم این مهمانی به‌جای منزل زوج میان‌سال خانه برادر تام که به تازگی همسرش را از دست داده‌است منتقل می‌شود و هر چند در انتها باز با یک مهمانی دیگر به خانه اصلی باز می‌گردیم اما این عدول از روند روایت برای بیننده‌ای که درگیر فیلم شده جالب توجه‌است. کاراکتر مهم این بخش "کارل" برادرزاده تام است که با برخوردهای اگزوتیکش در مراسم مادرش تنوعی اساسی به حال و هوای فیلم می‌دهد. بامزه اینجاست که "جری" هم‌چنان در نقش مادر گونه خود ظاهر می شود و مهم‌تر اینکه در این قسمت که عملا مری حضور ندارد ( البته باز در انتها و در خانه جری دوباره ظاهر می شود) بار صحنه به دوش کارل می‌افتد.  

 

 

 

در انتها همه (تام و جری برادر تام و مری و جو و نامزدش کیتی) دور میز شام خانه جری جمع‌اند. تام و جری از خاطره آشنایی‌شان و مسافرت از استرالیا تا انگلستان می‌گویند. همه شادمان‌اند و حتی مری هم به‌نظر خاطره تلخ ناکامی درباره "جو" را فراموش کرده. ددوربین آرام مری و جک –برادر تام- را در قاب می‌گیرد و پایان.

 

سبک به مثابه روایت

گفتم که به نظر می‌رسد مایک لی کارگردان با مایک لی نویسنده بر سر اتخاب قهرمان داستان کشمکش داشته و البته سعی کردم نشان دهم که در پیرنگ کاراکتر اصلی "جری" ست و البته بعد هم تام... اما به نظر در هنگام ساخت فیلم مایک لی نتوانسته از وسوسه حضور درخشان "لزلی منویل" چشم‌پوشی کند و در نهایت هوشمندی توازن قوا را به نفع کاراکتر مری به‌هم زده است. مثلا در تصویر زیر و در انتهای فیلم که کاراکترها همه در خانه جری جمع‌اند دوربین با تصحیح کادری افراطی همه کاراکتر ها را خارج قاب قرار می‌دهد تا "مری" را برجسته کند. 

 

 

 

یا کمی بعدتر که همگی می‌روند تا وسایل شام را آماده کنند و تنها کیتی و جک درباره فوتبال صحبت می‌کنند بازهم مایک لی با قرار دادن دو کاراکتر دیگر بیرون قاب و فوکوس روی مری او را در مرکز توجه نگه می‌دارد. 

 

 

 

نگاه کنید به این تصویر که در آن با انتخاب کادری عجیب عملا تام از کادر بیرون افتاده ( ذوق کارگردان و فیلمبردار در انتخاب چنین کادر افراطی از لحاظ برش نیمی از صورت یک کاراکتر قطعا جای احترام دارد) و باز هم مری‌ست که در مرکز توجه کادر قرار دارد. 

 

 

 

همچنین نگاه کنید به دو کادر زیر که در آن علی‌رغم حضور همه افراد اصلی در کادر اما باز هم این مری‌ست که در نقطه طلایی کادر ایستاده است 

 

 

 

مثال‌ها البته فراوان‌اند اما شاید کشف بقیه آن‌ها توسط خواننده لذت بیشتری را نصیب بیننده علاقه‌مند کند. 

 

نوشته مهدی فهیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد